حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا گفت: کتاب «مُغنی اللّبیب» ابن هشام انصاری، زمینه و انگیزۀ ترجمۀ قرآن را در ذهنم ایجاد کرد و سبب شد ترجمه قرآن‌ام طی یک دهه سامان یابد.

 

به گزارش وبگاه اطلاع‌رسانی استاد کوشا به نقل از ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، مدرس حوزه علمیه قم، پژوهشگر علوم قرآنی و منتقد ترجمه‌های قرآن مدتی است که ترجمه قرآن خود را به اتمام رسانده و درصدد انتشار آن است. با توجه به اینکه تاکنون ترجمه‌های متعددی از قرآن به زبان فارسی منتشر شده است، به منظور بررسی اهمیت ترجمه قرآن و روش و مبانی ترجمه جدید حجت‌الاسلام والمسلمین کوشا گفت‌وگویی زیر با وی انجام شده است:

قدری درباره اهمیت ترجمه قرآن صحبت کنید؟

ترجمه قرآن کریم به زبان‌های گوناگون به ویژه زبان فارسی یکی از ضرورت‌های فرهنگی عصر ماست و مهمترین رسالت یک مترجم آگاه نیز شناخت قرآن و شناساندن آن با شیو‌های گویا و رسا برای همگان است. امروزه با توسعه چشمگیر علوم انسانی ارتباط تنگاتنگ فرهنگ‌ها و تأثیر و تأثر آن‌ها بر اذهان و اندیشه‌ها، رشد روز افزون ارتباطات، القای اشکالات و شبهات به شیوه‌های گوناگون و خُرده‌گیری‌های دانشورانی بر قرآن در سرتاسر جهان بر آیات الهی از سر استفهام یا اَغراض سوء، ضرورت تفهیم کلام الهی را روز به روز نمایان‌تر می‌کند. ازاین رو پیگیری‌های لازم برای ارائه ترجمه‌های صحیح، دقیق و منطبق بر متن قرآن که از روانی نثر و گویایی مفهوم نیز برخوردار باشد، از اولویت‌های قرآن‌پژوهی دوران معاصر است.

چرا گفته می‌شود ترجمه قرآن دشوار است؟

دشواری ترجمه قرآن نسبت به متون عربی، بیش از آن چیزی است که در بدو امر تصور می‌شود؛ زیرا مترجم با کلامی روبه روست که از جهت لفظ، محتوا، چینش کلمات و ترکیب جملات، نظیری را برای آن نمی‌توان یافت؛ یعنی به تمام معنا معجزه و سبک و سیاق آن، آموزه ادب و هنر و الگوی ادیبان و هنرمندان در عرصه فصاحت و بلاغت فصیحان و بلیغان است، به گونه‌ای که ادبیات آن فراتر از هر ادبی و هنرنمایی آن پرجلوهتر از هر هنری است؛ چنان که در کمترین لفظ، بیشترین معنا و در کوتاه‌ترین جمله، پربارترین و ژر‌ف‌ترین مفهوم را گنجانده است.

مترجم قرآن باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

مترجمی که آگاه به فنون و راز و رمز قرآنی باشد، ظرف دانش محدود خود را در برابر کلام خدای نامحدود، چنان کوچک و ناتوان می‌بیند که در بُهت و حیرت فرو می‌رود. نازل‌ترین تشبیه برای این کار، گنجاندن اقیانوس در کوزه است. ولی با این وصف باید گفت: «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید»؛ از این رو، مترجمِ ادیب و هنرشناس با توجه به توسعه زبان و تعالی اندیشه، می‌تواند کم و بیش، ترجمان چنین متن مقدس پربار و بری باشد و با الهام از ظرافت‌ها و زیبایی‌های آن، تا حد امکان، بر ظرافت و زیبایی زبان مقصد بیفزاید که طبعاً چنین روندی در طول زمان، سیر تکاملی خود را به تدریج طی کرده و زمینه بهره‌برداری از قرآن کریم را برای نسل‌ها بیشتر و بهتر فراهم خواهد کرد.

مدتی است که ترجمه قرآن شما هم آماده چاپ است. درباره ویژگی‌های آن بگویید؟

در این ترجمه که در مؤخره آن، اشاره کوتاهی به سیر تاریخی ترجمه‌های قرآن، اصول و مبانی ترجمه خود داشته‌ام و امیدوارم کاری که سالیانی چند درباره آن اندیشیده و تحقیق کرده و در قالب جلسات ترجمه قرآن در حوزه علمیه قم با حضور دانشورانی فرهیخته، در ضمن تدریس، بحث، نقد و نظر در طول نزدیک به ۱۰ سال آن را به سامان رسانده، در اختیار همگان قرار دهم، تا گامی به پیش در فن ترجمه‌پژوهی قرآن کریم به حساب آید و قرآن خوانان را به سوی قرآن‌دانی، رغبت و معرفت افزاید.

با توجه به اهمیت فوق العاده قرآن کریم، ترجمه آن که امری بس عظیم و خطیر است، از عهده هر کسی بر نمی‌آید. بلکه شرایطی خاص، نیاز دارد که عمده آن عبارتند از آشنایی کامل با دو زبان مبدأ و مقصد، توانایی در ارائه نثری استوار، آشنایی با تفسیر و علوم قرآنی، آشنایی اجمالی با علم فقه و آگاهی صحیح از علم کلام و تاریخ.

ترجمه شما چطور شکل گرفت و چه مراحلی را طی کرد؟

در روز‌های آغاز جوانی که در جلسات قرائت و تجوید قرآن شرکت داشتم تا زمانی که بحث‌های حوزوی ادبیات، فقه، اصول، کلام، حدیث و تفسیر را با جدیت پیگیر شدم، روز به روز اهمیت فهم قرآن و نقش پای‌های آن در شناخت معارف دین، در نگاهم بیشتر می‌شد و به درستی دریافتم که اساس و پایه دین اسلام، قرآن کریم است و حتی حجیت سنت و حدیث هم مستند به دستور و حکم قرآن است. شناخت دقیق علوم اسلامی نیز مبتنی بر فهم صحیح قرآن خواهد بود و عموم مردم نیز معمولاً از راه ترجمه، به مفاهیم قرآن پی می‌برند، چنان که همه فرهنگ‌ها از راه ترجمه به همدیگر پیوند می‌یابند. در ابتدای تحصیلات حوزوی، در میان کتاب‌های درسی ادبی، کتاب «مُغنی اللّبیب» ابن هشام انصاری که به بیش از ۲۵۰۰ آیه از قرآن استشهاد کرده، زمینه و انگیزه ترجمه قرآن را در ذهنم ایجاد کرد و از آن پس در هر بحث و درسی که به آی‌های بر می‌خوردم، ترجمه دقیق آن با موازین ادبی برایم در اولویت قرار داشت.

البته پیش از آن نیز کثرت مطالعه و علاقه شدید من به زبان و ادب فارسی، زمینه گرایش مرا به سوی ادب قرآن فراهم کرده بود، تا اینکه پس از فراغت از پایه‌های سطوحِ حوزوی و سال‌ها شرکت و مباحثه در دروس استدلالی سطح عالی، روزبه روز دلبستگی‌ام به قرآن و فهم دقیق آن بیشتر میشد و در ضمن مطالعه ده‌ها تفسیر از گذشته تا کنون، بررسی ترجمه‌های قرآن کریم را از قرن چهارم تا آغاز قرن پانزدهم هجری قمری در برنامه کار خود قرار دادم. نتیجه مطالعات و بررسی ترجمه‌ها، مرا به نگارش نقد‌های متعدد بر ترجمه‌های گوناگون واداشت، به ویژه نقد ترجمه‌های مترجمانِ گرانقدر و نامداری همچون استاد عبدالمحمد آیتی، ابوالقاسم امامی، مصطفی خرمدل، محمدمهدی فولادوند، بهاءالدین خرمشاهی، حجت الاسلام سید علی‌نقی فیض الاسلام، ناقد نامدار حسین استادولی، سید علی موسوی گرمارودی و تعدادی دیگر از فرهیختگان، مرا به عرصه نقد بیشتر کشانید و سرانجام، مجموعه نقد‌های چاپ شده نگارنده در مجلات گوناگونی، چون میراث جاویدان، ترجمان وحی و بینات، در کتابی با عنوان «پژوهشی در ترجمه‌های برتر قرآن کریم» چاپ و منتشر شد.

برگزاری کلاس‌های ترجمه قرآن هم در راستای همین ترجمه قرآن بوده است؟

پس از انتشار کتاب‌های «ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد»، «پاسخ به شبهات قرآنی در اینترنت» و «مفردات قرآن» توجه قرآن پژوهان و مترجمان به آثارم معطوف و همزمان کلاس‌های فن ترجمه و تفسیر قرآن در مراکز استان‌ها برای طلاب نخبه برگزار شد و حضورم به عنوان مدرس در آن کلاس‌ها، انگیزه پایه‌گذاری کلاس ترجمه قرآن در حوزه علمیه قم را به ذهنم متبادر کرد و همین امر سبب شد که رسماً ترجمه قرآن را در حوزه علمیه قم برای جمع معدودی از طلاب و دانشگاهیان پایه‌گذاری کنم.

با توجه به اینکه هر مترجمی باید اصول و مبانی‌ای برای ترجمه خود داشته باشد، شما چه اصول و مبانی را رعایت کرده‌اید؟

مراد از «اصول» در این ترجمه، ضوابط و قوانین فن ترجمه است که مترجم تلاش کرده در حد امکان آن‌ها را مراعات کند؛ و مراد از «مبانی» سبک و شیوه‌ای است که مترجم در برگردانِ آیات در ترجمه به کار بسته و براساس شیوه اجتهادی خود به آن ملتزم و پایبند بوده است، اگرچه ممکن است دیگران نظری متفاوت داشته باشند. در این ترجمه، ضوابط ترجمه مانند اصلِ انتقال پیام متن از زبان مبدأ به زبان مقصد که لازمه آن، توجه به دو عنصر ادب و هنر با همه شرایط مربوط به آن است، رعایت شده است.

از آنجا که این ترجمه در میان انواع پنجگانه ترجمه (تحت اللّفظی، تطبیقی، تفسیری، مضمونی و منظوم) از نوع دوِم آن یعنی تطبیقی یا انطباقی است و تلاشم بر این بوده که حتی الامکان حجم ترجمه بیش از حجم متن نباشد، و نکاتِ توضیحی لازم در پانوشت جای گیرد. در این ترجمه، وفاداری به متن قرآن کریم، یک اصل است و در عین حال رعایت نثر معیار در سرتاسر آن مدنظر بوده و مترجم تلاش کرده است که نثری خوشخوان، گویا و روان ارائه دهد. تعدادی از واژه‌ها و جملات قرآنی که بیشتر جنبه اصطلاحات قرآنی دارد و در فارسی جا افتاده و با همان تعابیر قرآنی در فارسی شناخته شده‌اند، به ترجمه آن‌ها اقدام نشد؛ مانند غیب، ایمان، کفر، نفاق و شرک و آیه «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» و «سُبحانَکَ اللَّهمَّ». از آنجا که شماری از واژگان قرآنی، بارِ معنایی چندگانه دارند و جایگزین یک واژه فارسی، آنگونه که باید و شاید بار معنایی آن را برنمی‌تابد، در چنین مواردی از دو واژه معادلی معطوف به هم استفاده شده است، مانند: کلمه «ولیّ» و «طیّبات» که گاهی چند معادلِ معطوف به هم می‌طلبد.

به آیات یا واژگانی که اَحیاناً متحمل چند معنا هستند و در ترجمه و تفسیر آن‌ها اختلاف وجود دارد، در پانوشت به صورت کوتاه اشاره شده است. همچنین همه مقدّرات یا محذوفات کلام که لازمه ایجاز قرآن است در میان کروشه [ ] و گاه مرجع ضمیر یا احیاناً مراد آیه در میان پرانتز ( ) با قلم کوچکتر، درج شده است. ممکن است آن دسته از خوانندگان که نقد‌های مترجم را بر شماری از ترجمه‌ها ملاحظه کرده‌اند، در مواردی خاص دریابند که نظر مترجم با نقد‌های پیشینم همخوان نیست، مانند قرار گرفتن فعل مضارع در جواب امر و آوردن یا نیاوردن «تا» در چنین مواردی، قطعاً عدول مترجم که در مقام تحقیق بیشتری بوده از نظر سابقش امری طبیعی است و لزوماً چنین نیست که پس از گذشت سالیانی چند، در مواردی بر همان نظر قبلی خود باقی مانده باشم.

در ترجمه جدیدم همچنین تمام واو‌ها حتی واو‌های استیناف و در اکثر موارد ادات تأکید قرآنی در این ترجمه انعکاس یافته است؛ اما اگر در یک آیه چندین ادات تأکیدی تکرار شده باشد. مترجم، نظر به رعایت قالب زبانِ فارسی و حفظ ظرافت و زیبایی کلام، یک مورد و درنهایت دو مورد از تأکیدات آیه را منعکس کرده است. در موارد معدودی مانند: آیه۳۰ سوره بقره و ۳۵ و ۳۶ سوره آل عمران از ترجمه «إنَّ» بعد از فعل «قالتْ» به سبب عدم جایگاه آن در زبان فارسی، صرف نظر شده است. هرچند که در فارسی به طور معمول، معادلِ حرف «فاءِ» کلمه «پس» آورده می‌شود، اما مترجم در این مقام با توجه به موقعیت آن در کلام، معادل‌هایی نظیر «واو»، «باز» و «آنگاه» و امثال آن آورده است تا از «پس»‌های مکرر نازیبا پرهیز کرده باشد.