گمان می‌رود مراد قرآن در مثل‌ها و داستان‌ها بیشتر توجه به کشف حقایق نهفته در آن‌ها در حیطۀ فهم و درک تدبرکننده در آن متن دارد.

 

توجه و تدبر در داستان‌ها و مثل‌های قرآن کریم دارای مراتب گوناگون و به تعبیری ذات الابعاد است.

ورود به هر یک از جنبه‌های آن سبب گشودن بابی دیگر می‌شود.

اما دربارۀ هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌توان نظر قطعی داد ولی صد البته در تأملات مطالعاتی، هر کسی به فراخور دانش و بینشش می‌تواند حظ وافری را از آن‌ها برگیرد.

اصولاً سبک و سیاق رمزگشایی قرآن از قضایای تاریخی و مثل‌های آن با سبک و سیاق دیگر متون بشری تفاوت ماهوی دارد.

تنظیم و تنسیق مطالب قرآن، بس شگرف و در عین حال جلوه‌ای ادیبانه و هنرمندانه دارد.

واقعاً کسی که تمام داستان‌ها و مثل‌های قرآن را هرچند با دقت و تبیین جزئیات آن‌ها از زبان مفسران خوانده باشد اما پس از مدتی دوباره در آن‌ها تأمل نماید حقایق تازه‌تری بر او نمایان می‌شود.

برخی برآن‌اند که مشکل‌ترین بخش تفسیر قرآن، داستان آدم و حوا است! آیا این قصه واقعیتی عینی در چهارچوب زمان و مکان خاص آن است یا به طور کلی امری سمبولیک و نمادین است؟!

برای هرکدام توجیهات فراوانی است که عمدۀ آن را باید در پیش‌فرض‌هایی جستجو کرد که در اذهان مفسران بایگانی شده است.

ولی آیا ما به عنوان متدبر در قرآن حتماً باید یکی از آن دو تفسیر را برگزینیم؟ یا فارغ از پویش و کنکاش در آن دو، به فلسفۀ وجودی اصل نقل این‌گونه داستان‌ها و محتوای تعلیمی آن‌ها بپردازیم.

گمان می‌رود مراد قرآن در این‌گونه موارد نه داستان‌سرایی محض و نه بیان نماد و سمبولیک تنها باشد، بلکه بیشتر توجه به کشف حقایق نهفته در آن‌ها در حیطۀ فهم و درک تدبرکننده در آن متن دارد.

البته طبیعی است که مقدار برداشت و استفاده از این متون داستانی بستگی به میزان دانش و بینش خوانندگان آن داشته باشد.

از این رو مجموعۀ برداشت‌های مفسران گوناگون از داستان‌ها و مثل‌های قرآن می‌تواند همچنان رو به تزاید نهد و میراث فرهنگی بزرگی را فراهم آورد که در خلال آن، حقایق تازه‌تری به دست آید؛ چه بسا توجه به امور ماوراء محسوسات و باز شدن دریچه‌های غیبی به روی بشر اسیر امور مادی، در فراز و نشیب این داستان‌ها زمینۀ تعالی و تکامل او را از این کرۀ خاکی به عالم بالاتری فراهم سازد. تا جایی که به نظر می‌رسد توجه به عوالم ماورائی در این داستان‌ها و سوق دادن بشر به آن سوی این عالم بیشتر از دیگر جهات آن باشد. و از همین روی مثل‌ها و داستان‌های قرآن برای جذب همگان از جاذبه و کشش بیشتری برخوردار است.

استاد محمدعلی کوشا