دعای عالیة المضامین بیان می‌کند که از نعمت عقل و خرد و... به درستی باید استفاده شود تا مایۀ تعالی و تکامل گردد.

 

در فراز پایانی دعای «عالیة المضامین» از خدا خواسته می‌شود که: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنى عَقْلاً کامِلاً وَلُبّاً راجِحاً وَعِزّاً باقِیاً وَقَلْباً زَکِیّاً وَعَمَلاً کَثیراً وَاَدَباً بارِعاً وَاجْعَلْ ذلِکَ کُلَّهُ لى وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».

یعنی: «خدایا مرا عقلی کامل، و مغزی (خردی) وزین، و عزتی ماندگار، و دلی پاک، و کرداری فراوان، و ادبی شایسته روزی فرما، و همۀ این‌ها را به سود من قرار ده، و به زیان من تمام مکن، به رحمت خودت ای مهربان‌ترین مهربانان».

تعبیر پایانی (وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ) گویای آن است که هرنعمتی ـ چه مادی وچه معنوی ـ که نصیب انسان می‌شود، حفظ آن نعمت در گرو خواست خود انسان است. توفیق الهی هم به صورت گتره و بیهوده و تصادفی نصیب کسی نمی‌شود.

تا کسی لایق نعمتی نباشد توفیق دستیابی به آن را پیدا نمی‌کند.

بنابراین، آدمی باید از خدا بخواهد که توفیق حفظ نعمت را پیدا کند (و همین درخواست هم منبعث از اراده و خواست انسان متقاضی است). چه بسا با بی‌توجهی و قدرناشناسی و کفران نعمت، انسان آن را از دست بدهد، و این همان سلب توفیق و معنای «وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ» است که آن‌هم ریشه در اراده و خواست خود انسان دارد.

بالاتر از این، حتی عصمت انبیاء(ع) و امامان(ع) هم که بزرگترین توفیق الهی محسوب می‌شود، ریشه در اراده و اعمال اختیاری آن بزرگواران دارد. چون خدای علیم می‌دانسته است که آنان در میان مردمان و در شرایط عادی همزیستی با آنان به ارادۀ خود، شایسته ترین و پاک‌ترین و روبه‌راه‌ترین مردم خواهند بود، توفیق مراتب عالی‌تر را هم نصیب آنان کرده است.

واقعاً هر یک از پیامبران(ع) و امامان(ع) اگر به مقام نبوت و امامت هم نرسیده بودند بهترین و پاک‌ترین مردم زمان خود می‌بودند.

حال با توجه برتری عادی آنان، خدای حکیم هم مقام نبوت و امامتش را به بهترین‌ها می‌دهد تا حجتش برمردمان تمام شود. و این همان معنای «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» (انعام، 124) است.

خلاصۀ سخن در دعای مذکور این است که: از نعمت عقل و خرد و... به درستی باید استفاده شود تا مایۀ تعالی و تکامل گردد، در غیر این‌صورت عکس آن تحقق می‌یابد.

استاد محمدعلی کوشا